ابوالغنایم مرزبان بن خسرو فیروز، وزیر ملکشاه سلجوقی. هندوشاه در تجارب السلف آرد: مردی بزرگ بود و عالی همت از خاندان قدیم شیراز مشهور بریاست، صایم الدهر و تدین و تصون کردی و بوقت روزه گشادن بسیار خلق را جمع آوردی و چون بوزارت رسید آن قاعده برداشت و ابن البهاریه در این معنی گفته است: قدکان صوم الدهر یجمعنا فالان فرق بیننا الدهر و تمکنت منهم مکید ته فمضی انفاق وامکن الجهر. و تاج الملک در عهد خواجه (خواجه نظام الملک) ملازمت سلطان ملکشاه می نمود و از خواص و اصحاب سرگشت و الحق مردی جلد و کافی و کاردان بود و از جملۀ حاسدان خواجه و دایم پیش سلطان تقبیح صورت حال او کردی و خواجه به سبب ثبات قدیم و سوالف حقوق و سوابق اخلاص به سعایات او التفات نمی کرد و سمع سلطان بتدریج از مثالب و مساوی خواجه مملو شد تا آنگاه که خواجه شهادت یافت و تاج الملک ابوالغنایم از برای وزارت ترشیح یافته بود، همه می گفتندکه وزیر او باشد و سلطان چون ببغداد آمد بفرمود تا منجمان روزی از برای تاج الملک ابوالغنایم در مسند وزارت اختیار کنند. ایشان باتفاق روز آدینه منتصف شوال سنۀ خمس و ثمانین و اربعمائه اختیار کردند و سلطان ملکشاه روز چهارشنبه بشکار رفت و در شکار گاه محموم شد، ببغداد آمد و فصد کرد و قوتش ساقط گشت و روز آدینه که جهت جلوس ابوالغنایم مختار بود سلطان ملکشاه در گذشت و شخص او را بر سبیل عاریه در ’شونیز’ دفن کردند، و گویند هیچ آفریده بر سلطان نماز نگزارد و ازوفات خواجه تا وفات سلطان یک ماه تمام نبود... و درآن حال از پسران سلطان ملکشاه محمود با مادرش زبیده خاتون حاضر بود مقتدی جای ملکشاه باو داد و در بغداد بنام او بسلطنت خطبه کردند و او سی ساله بود و تاج الملک وزیر او شد از بغداد باز گشتند و کالبد سلطان را باصفهان آوردند و در مدرسه ملکشاهی دفن کردند و سلطان محمود بن ملکشاه بن الب ارسلان چون باصفهان رسید او را با برادرش برکیارق ابن ملکشاه جنگ افتاد. لشکرسلطان محمود شکسته شد و تاج الملک ابوالغنایم را بگرفتند و ناگاه غلامان خواجه در سر او ریختند و اعضای او را از هم جدا کردند زیرا مشهور چنان بود که خواجه را باغواء ابوالغنایم کارد زدند و وزارت ابوالغنایم بعد از خواجه بهفت ماه نکشید زیرا که خواجه در رمضان شهادت یافت چنانکه گفتیم و ابوالغنایم را در دوازدهم محرم سنۀ ست و ثمانین و اربعمائه کشتند. (تجارب السلف چ اقبال صص 281- 282). خواندمیر در حبیب السیر آرد:... سلطان نسبت به آن وزیر عالیشأن متغیر گشت و روزی بخواجه پیغام فرستاد... اگر من بعد ترک این طریقه ندهی بفرمایم تا دستار و دوات از پیش دست تو بردارند خواجه جواب داد که کارپردازان قضا و قدر دستارو دوات مرا با تاج و تخت تو در هم بسته اند... ناقلان بخاطر ترکان (ترکان خاتون) کلمات موحش برین افزوده بعرض سلطان رسانیدند و سلطان از جواب خواجه در غضب شده فرمان داد که تاج الملک ابوالغنایم قمی که صاحب دیوان ترکان خاتون بود و با نظام الملک در غایت عداوت زندگانی می نمود تحقیق مهمات خواجه کند و مقارن این حال سلطان ملکشاه از اصفهان بصوب بغداد در حرکت آمده خواجه نظام الملک نیز از عقب روان شد و چون بنهاوند رسید یکی از فدائیان حسن صباح که او را ابوطاهر اوانی میگفتند باشارت حسن و استصواب تاج الملک در ماه رمضان سنۀ خمس و ثمانین و اربعمائه کاردی بخواجه رسانید و روز دیگر آن وزیر عالی گهر بروضۀ رضوان خرامید... (حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 493). پس او را گرفته نزد برکیارق آوردند و وی بقصد استفاده از تجارب و ورزیدگی او بمنصب وزارت برقرارش کرد اما ورثۀ نظام الملک مدعی بودند که وی اسباب قتل وزیر فاضل را فراهم ساخته و باید بجزای خود برسد و در خلال این احوال یعنی به سال 486 هجری قمری غلامان نظام الملک وی را پاره پاره کردند او مرد دانشمند و دانش پرور و صاحب خیرات و مبرات بود. و آرامگاهی در بغداد جهت شیخ ابواسحاق شیرازی ساخته و مدرسه بزرگ موسوم به ’تاجیه’ بنا و شیخ ابوبکر شاشی (چاچی) را بمدرسی آنجا منصوب کرد- انتهی. رجوع به اخبارالدوله السلجوقیه چ محمد اقبال صص 67- 69 و غزالی نامۀ همایی ص 217 و 290 و 229 و 305 و306 و رجوع به کامل ابن اثیرج 10 ص 89 و دستور الوزراء چ سعید نفیسی ص 130 و رجوع به ابوالغنایم و تاج الدین ابوالغنایم و ابن دارست در همین لغت نامه شود. مؤلف قاموس الاعلام ترکی آرد: وزیر ملکشاه سلجوقی است، وی پس از نظام الملک بمسند وزارت نشست و پس از وفات پادشاه مذکور زوجه اش ترکان خاتون او را بنیابت سلطنت پسر چهار ساله اش برگزید ولی طرفداران وزیر فاضل (خواجه نظام الملک) از این کار روی گردان شده، برکیارق را در اصفهان بتخت نشاندند، در نتیجه آتش محاربه در بین ترکان خاتون و برکیارق شعله ور گردید و تاج الملک نیز در این کار کشانده شد ولی کاری از پیش نرفت و مغلوب گردید و بطرف شهر یزدجرد فرار نمود از امرای آذربایجان، ممدوح قطران شاعر. (احوال و اشعار رودکی سعید نفیسی ج 2 ص 783)
ابوالغنایم مرزبان بن خسرو فیروز، وزیر ملکشاه سلجوقی. هندوشاه در تجارب السلف آرد: مردی بزرگ بود و عالی همت از خاندان قدیم شیراز مشهور بریاست، صایم الدهر و تدین و تصون کردی و بوقت روزه گشادن بسیار خلق را جمع آوردی و چون بوزارت رسید آن قاعده برداشت و ابن البهاریه در این معنی گفته است: قدکان صوم الدهر یجمعنا فالان فرق بیننا الدهر و تمکنت منهم مکید ته فمضی انفاق وامکن الجهر. و تاج الملک در عهد خواجه (خواجه نظام الملک) ملازمت سلطان ملکشاه می نمود و از خواص و اصحاب سرگشت و الحق مردی جلد و کافی و کاردان بود و از جملۀ حاسدان خواجه و دایم پیش سلطان تقبیح صورت حال او کردی و خواجه به سبب ثبات قدیم و سوالف حقوق و سوابق اخلاص به سعایات او التفات نمی کرد و سمع سلطان بتدریج از مثالب و مساوی خواجه مملو شد تا آنگاه که خواجه شهادت یافت و تاج الملک ابوالغنایم از برای وزارت ترشیح یافته بود، همه می گفتندکه وزیر او باشد و سلطان چون ببغداد آمد بفرمود تا منجمان روزی از برای تاج الملک ابوالغنایم در مسند وزارت اختیار کنند. ایشان باتفاق روز آدینه منتصف شوال سنۀ خمس و ثمانین و اربعمائه اختیار کردند و سلطان ملکشاه روز چهارشنبه بشکار رفت و در شکار گاه محموم شد، ببغداد آمد و فصد کرد و قوتش ساقط گشت و روز آدینه که جهت جلوس ابوالغنایم مختار بود سلطان ملکشاه در گذشت و شخص او را بر سبیل عاریه در ’شونیز’ دفن کردند، و گویند هیچ آفریده بر سلطان نماز نگزارد و ازوفات خواجه تا وفات سلطان یک ماه تمام نبود... و درآن حال از پسران سلطان ملکشاه محمود با مادرش زبیده خاتون حاضر بود مقتدی جای ملکشاه باو داد و در بغداد بنام او بسلطنت خطبه کردند و او سی ساله بود و تاج الملک وزیر او شد از بغداد باز گشتند و کالبد سلطان را باصفهان آوردند و در مدرسه ملکشاهی دفن کردند و سلطان محمود بن ملکشاه بن الب ارسلان چون باصفهان رسید او را با برادرش برکیارق ابن ملکشاه جنگ افتاد. لشکرسلطان محمود شکسته شد و تاج الملک ابوالغنایم را بگرفتند و ناگاه غلامان خواجه در سر او ریختند و اعضای او را از هم جدا کردند زیرا مشهور چنان بود که خواجه را باغواء ابوالغنایم کارد زدند و وزارت ابوالغنایم بعد از خواجه بهفت ماه نکشید زیرا که خواجه در رمضان شهادت یافت چنانکه گفتیم و ابوالغنایم را در دوازدهم محرم سنۀ ست و ثمانین و اربعمائه کشتند. (تجارب السلف چ اقبال صص 281- 282). خواندمیر در حبیب السیر آرد:... سلطان نسبت به آن وزیر عالیشأن متغیر گشت و روزی بخواجه پیغام فرستاد... اگر من بعد ترک این طریقه ندهی بفرمایم تا دستار و دوات از پیش دست تو بردارند خواجه جواب داد که کارپردازان قضا و قدر دستارو دوات مرا با تاج و تخت تو در هم بسته اند... ناقلان بخاطر ترکان (ترکان خاتون) کلمات موحش برین افزوده بعرض سلطان رسانیدند و سلطان از جواب خواجه در غضب شده فرمان داد که تاج الملک ابوالغنایم قمی که صاحب دیوان ترکان خاتون بود و با نظام الملک در غایت عداوت زندگانی می نمود تحقیق مهمات خواجه کند و مقارن این حال سلطان ملکشاه از اصفهان بصوب بغداد در حرکت آمده خواجه نظام الملک نیز از عقب روان شد و چون بنهاوند رسید یکی از فدائیان حسن صباح که او را ابوطاهر اوانی میگفتند باشارت حسن و استصواب تاج الملک در ماه رمضان سنۀ خمس و ثمانین و اربعمائه کاردی بخواجه رسانید و روز دیگر آن وزیر عالی گهر بروضۀ رضوان خرامید... (حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 493). پس او را گرفته نزد برکیارق آوردند و وی بقصد استفاده از تجارب و ورزیدگی او بمنصب وزارت برقرارش کرد اما ورثۀ نظام الملک مدعی بودند که وی اسباب قتل وزیر فاضل را فراهم ساخته و باید بجزای خود برسد و در خلال این احوال یعنی به سال 486 هجری قمری غلامان نظام الملک وی را پاره پاره کردند او مرد دانشمند و دانش پرور و صاحب خیرات و مبرات بود. و آرامگاهی در بغداد جهت شیخ ابواسحاق شیرازی ساخته و مدرسه بزرگ موسوم به ’تاجیه’ بنا و شیخ ابوبکر شاشی (چاچی) را بمدرسی آنجا منصوب کرد- انتهی. رجوع به اخبارالدوله السلجوقیه چ محمد اقبال صص 67- 69 و غزالی نامۀ همایی ص 217 و 290 و 229 و 305 و306 و رجوع به کامل ابن اثیرج 10 ص 89 و دستور الوزراء چ سعید نفیسی ص 130 و رجوع به ابوالغنایم و تاج الدین ابوالغنایم و ابن دارست در همین لغت نامه شود. مؤلف قاموس الاعلام ترکی آرد: وزیر ملکشاه سلجوقی است، وی پس از نظام الملک بمسند وزارت نشست و پس از وفات پادشاه مذکور زوجه اش ترکان خاتون او را بنیابت سلطنت پسر چهار ساله اش برگزید ولی طرفداران وزیر فاضل (خواجه نظام الملک) از این کار روی گردان شده، برکیارق را در اصفهان بتخت نشاندند، در نتیجه آتش محاربه در بین ترکان خاتون و برکیارق شعله ور گردید و تاج الملک نیز در این کار کشانده شد ولی کاری از پیش نرفت و مغلوب گردید و بطرف شهر یزدجرد فرار نمود از امرای آذربایجان، ممدوح قطران شاعر. (احوال و اشعار رودکی سعید نفیسی ج 2 ص 783)
اقونیطون، گیاهی علفی و زینتی از خانوادۀ آلاله با برگ های بریده و باریک و گل های سرخ، زرد یا آبی رنگ که دارای مادۀ سمّی شدید است و از آن الکلوئیدی به نام اکونیتین گرفته می شود، تاج الملوک
اقونیطون، گیاهی علفی و زینتی از خانوادۀ آلاله با برگ های بریده و باریک و گل های سرخ، زرد یا آبی رنگ که دارای مادۀ سمّی شدید است و از آن الکلوئیدی به نام اکونیتین گرفته می شود، تاج الملوک
عضدالدوله ابوشجاع فناخسروبن الحسن... و کان عضدالدوله، ملقب بتاج المله حمل منها الی الطائع ﷲ سنه 367،... (النقود العربیه ص 144). بنا بروایت ابوریحان بیرونی این لقب از القابی است که از طرف خلیفه به ابوشجاع فناخسرو اعطاء شده است. رجوع به آثار الباقیه ابوریحان بیرونی چ لیپزیک ص 133 و عضدالدوله و فناخسرو شود
عضدالدوله ابوشجاع فناخسروبن الحسن... و کان عضدالدوله، ملقب بتاج المله حمل منها الی الطائع ﷲ سنه 367،... (النقود العربیه ص 144). بنا بروایت ابوریحان بیرونی این لقب از القابی است که از طرف خلیفه به ابوشجاع فناخسرو اعطاء شده است. رجوع به آثار الباقیه ابوریحان بیرونی چ لیپزیک ص 133 و عضدالدوله و فناخسرو شود
اقونیطون مأخوذ از یونانی داروئی مخدر و مسکن که یک قسم آنرا باغبانهای تهران گل تاج الملوک گویند. (فرهنگ نفیسی تألیف مرحوم ناظم الاطباء). اقونیطون از دستۀ خربقی ها ازتیره آلاله ها، دارای گلهای نامنظم که از پنج گلبرگ آن سه عدد بسیار کوچک و دو عدد بسیار بزرگ شده و برگشته است. در ریشه های ضخیم آن مادۀ سمی ’آکونی تین’ یافت شود. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین ج 1 ص 153 بنقل از کتاب گیاه شناسی گل و گلاب) اکونی تین، عصاره ای است الکولوئیدی (شبه قلیائی) که از ریشه اقونیطون می گیرند و در طب مستعمل است و سم خطرناکی است. ’اکونیت’ گیاهی است از خانوادۀ ’آلاله ها’ با ساقه های بلند و برگهای سبز تند و گلهایی برنگ آبی تیره. اقونیطن. بیونانی خانق النمر است (تحفۀ حکیم مؤمن ص 16). و رجوع به خانق النمر شود
اقونیطون مأخوذ از یونانی داروئی مخدر و مسکن که یک قسم آنرا باغبانهای تهران گل تاج الملوک گویند. (فرهنگ نفیسی تألیف مرحوم ناظم الاطباء). اقونیطون از دستۀ خربقی ها ازتیره آلاله ها، دارای گلهای نامنظم که از پنج گلبرگ آن سه عدد بسیار کوچک و دو عدد بسیار بزرگ شده و برگشته است. در ریشه های ضخیم آن مادۀ سمی ’آکونی تین’ یافت شود. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین ج 1 ص 153 بنقل از کتاب گیاه شناسی گل و گلاب) اکونی تین، عصاره ای است الکولوئیدی (شبه قلیائی) که از ریشه اقونیطون می گیرند و در طب مستعمل است و سم خطرناکی است. ’اکونیت’ گیاهی است از خانوادۀ ’آلاله ها’ با ساقه های بلند و برگهای سبز تند و گلهایی برنگ آبی تیره. اقونیطن. بیونانی خانق النمر است (تحفۀ حکیم مؤمن ص 16). و رجوع به خانق النمر شود
مجدالدین ابوسعید بوری بن ایوب بن شاذی بن مروان (556- 579 هجری قمری) خواندمیر گوید: درسنۀ ثمان و ستین و خمسمائه نجم الدین ایوب که ملک افضل نام داشت از اسب افتاد و چند روز متألم بوده بقضاء اجل گرفتار گشت... و از نجم الدین شش پسر و دو دختر ماند بدین ترتیب ملک ناصر صلاح الدین یوسف، ملک عادل سیف الدین محمد، شمس الدوله، تورانشاه، سیف الاسلام طغتکین شاهنشاه، تاج الملوک بوری... (حبیب السیر چ خیام ج 2 صص 584- 587) وی کوچکترین فرزند پدر خویش و مردی فاضل بود و دیوان شعری داشت. اشعارش لطیف بود و در محاصرۀ حلب با برادرش صلاح الدین شرکت داشت و تیری به زانویش اصابت کرد و بر اثر آن در نزدیکی حلب وفات یافت. (الاعلام زرکلی ج 1 ص 159 از وفیات الاعیان) مرداویج بن علی. رجوع به کتاب مازندران و استراباد رابینو بخش فارسی ص 117 و بخش انگلیسی ص 26 و مرداویج... شود
مجدالدین ابوسعید بوری بن ایوب بن شاذی بن مروان (556- 579 هجری قمری) خواندمیر گوید: درسنۀ ثمان و ستین و خمسمائه نجم الدین ایوب که ملک افضل نام داشت از اسب افتاد و چند روز متألم بوده بقضاء اجل گرفتار گشت... و از نجم الدین شش پسر و دو دختر ماند بدین ترتیب ملک ناصر صلاح الدین یوسف، ملک عادل سیف الدین محمد، شمس الدوله، تورانشاه، سیف الاسلام طغتکین شاهنشاه، تاج الملوک بوری... (حبیب السیر چ خیام ج 2 صص 584- 587) وی کوچکترین فرزند پدر خویش و مردی فاضل بود و دیوان شعری داشت. اشعارش لطیف بود و در محاصرۀ حلب با برادرش صلاح الدین شرکت داشت و تیری به زانویش اصابت کرد و بر اثر آن در نزدیکی حلب وفات یافت. (الاعلام زرکلی ج 1 ص 159 از وفیات الاعیان) مرداویج بن علی. رجوع به کتاب مازندران و استراباد رابینو بخش فارسی ص 117 و بخش انگلیسی ص 26 و مرداویج... شود
ابونصر بن بهرام القوهی وزیر شمس الدولۀ دیلمی. مؤلف تتمۀ صوان الحکمه در ترجمه احوال ابوعلی سینا آرد:... پس تاج الملک او (بو علی) را بمکاتبه باعلاءالدوله متهم ساخت و او را گرفت و در قلعۀ نردوان (فردجان ؟) دربند کرد ووی چهار ماه در زندان بود پس علاءالدوله ابوجعفر بن کاکویه قصد همدان کرد و بر آن شهر استیلا یافت. آنگاه علاء الدوله باز گشت و تاج الملک و ابن شمس الدوله از قلعۀ نردوان بهمدان مراجعت کردند و شیخ را با خود بردند...’ (تتمۀ صوان الحکمه چ لاهور ص 50). خواندمیر در ترجمه احوال ابوعلی سینا آرد:... در این اثنا تاج الملک که از جمله ارکان دولت و پسر شمس الدوله بود شیخ را گرفته بمحبت علاءالدوله کاکویه که در اصفهان بحکومت اشتغال داشت متهم ساخته در یکی از قلاع آن حدود محبوس گردانید و ابوعلی کتاب منطق شفا را در آن حصار بپایان رسانید و در خلال آن احوال علاء الدوله از اصفهان لشکر بهمدان کشید و شمس الدوله و تاج الملک چون قوت مقاومت نداشتند پناه بهمان قلعه که محبس شیخ بود بردند و بعد از آنکه ابن کاکویه از همدان باز گشت شیخ را بمصحوب خود بهمدان آورد و ابوعلی در منزل علوی فرود آمده... (حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 446). مؤلف تاریخ الحکما در ترجمه احوال ابوعلی سینا آرد: ثم اتهمه تاج الملک بمکاتبته علاءالدوله فانکر علیه ذلک و حث ّ فی طلبه فدل علیه بعض اعداء فاخذوه فأدوه الی قلعه یقال لها فردجان و انشاء هناک قصیده فیها: دخولی بالیقین کما تراه و کل الشک فی امر الخروج و بقی فیها اربعه اشهر، ثم قصد علاء الدوله همذان واخذها وانهزم تاج الملک و مر الی تلک القلعه بعینها ثم رجع علاءالدوله عن همذان و عاد تاج الملک و ابن شمس الدوله الی همدان و حملو امعهم الشیخ الی همذان و نزل فی دارالعلوی. (تاریخ الحکما ص 421). آقای ذبیح اﷲ صفا در جشن نامۀ ابن سینا آرد:... در سال 411 هجری قمری وزیر شمس الدوله ابوعلی سینا نبود چه درضمن وقایع این سال درالکامل ابن الاثیر می بینم که تاج الملک ابونصر بن بهرام القوهی وزیر شمس الدوله بود و همین کس است که بعد از این تاریخ و بعد از فوت شمس الدوله که در حدود سال 412 هجری قمری اتفاق افتاد وزیر جانشین شمس الدوله یعنی سماءالدوله بوده است... مطلبی که در این اشارت تاریخی دور از صحت بنظر نمی رسد وزارت شیخ است در حدودسال 409 هجری قمری لیکن نمی توانیم قبول کنیم که شیخ هنگام فوت شمس الدوله وزارت او را داشت زیرا وزارت وی در آن هنگام برعهدۀ تاج الملک بود... ابن الاثیر در حوادث سال 411 هجری قمری نوشته است که در این سال ف تنه ترکان در همدان و شورش آنان بر صاحب خود شمس الدوله بن فخرالدوله زیادت یافت و پیش از این هم این کار چند بار از آنان سرزده بود و او در برابر آنان بردباری می کرد و بلکه در کارایشان عاجز بود بهمین سبب طمع آنان فزونی یافت و بر شورشها و فتنه های خود افزودند. در همین بار تاج الملک وزیر شمس الدوله بیاری سپاهیان علاءالدوله کاکویه دسته ای از ترکان عاصی را قتل عام کرد و بقیه السیف آنان در فقر و تهیدستی همدان را ترک گفتند و بکرمان پناه بردند... لشکریان از مرگ او (شمس الدوله) بیمناک شدند و او را بقصد همدان باز گرداندند و او در راه بمرد. بعد از وی به پسرش بیعت کردندو وزارت شیخ را خواستار شدند لیکن شیخ بدینکار تن در نداد و بقول ابوعبید، نهانی با علاءالدوله مکاتبه آغاز کرد و خدمت وی و عزیمت باصفهان و انضمام باطرافیان او را خواستار شد و در خانه ابوغالب العطار پنهان گشت... دراین هنگام تاج الملک شیخ را بمکاتبت باعلاء الدوله متهم نمود و شاه را به جستجوی او برانگیخت، یکی از دشمنان مسکن او را نشان داد، او را باز داشتند و در قلعه ای موسوم بفردجان محبوس کردند. مدت حبس ابن سینا چهارماه کشید تاآنکه علاءالدوله قصد همدان کرد و آنرا بتصرف آورد و تاج الملک بگریخت و بهمین قلعۀ فردجان پناه برد. پس علاءالدوله از همدان بیرون رفت و تاج الملک و پسر شمس الدوله بهمدان باز گشتند... و زمانی بر این بگذشت و تاج الملک در اثناء این حال شیخ را بمواعید نیک دلگرم میداشت تا آنکه شیخ متوجه اصفهان شد تاریخ عزیمت بوعلی از همدان بقصد اصفهان در هیچیک از مآخذ تصریح نشده است لیکن از قرائن چنین مستفاد می گردد که در حدودسال 414 هجری قمری اتفاق افتاد زیرا در این سال علاءالدوله کاکویه بر همدان تاخت و آنرا محاصره و فتح کرد و تاج الملک را که بقلعۀ فردجان پناه برده بود در حصار گرفت و بعد امان داد و با خود در حالی که سماءالدوله نیز با او بود بهمدان برد (الکامل ابن الاثیر حوادث سال 414). (جشن نامۀ ابن سینا تألیف صفا صص 28 -31). رجوع به عیون الانباء ج 2 ص 6 شود
ابونصر بن بهرام القوهی وزیر شمس الدولۀ دیلمی. مؤلف تتمۀ صوان الحکمه در ترجمه احوال ابوعلی سینا آرد:... پس تاج الملک او (بو علی) را بمکاتبه باعلاءالدوله متهم ساخت و او را گرفت و در قلعۀ نردوان (فردجان ؟) دربند کرد ووی چهار ماه در زندان بود پس علاءالدوله ابوجعفر بن کاکویه قصد همدان کرد و بر آن شهر استیلا یافت. آنگاه علاء الدوله باز گشت و تاج الملک و ابن شمس الدوله از قلعۀ نردوان بهمدان مراجعت کردند و شیخ را با خود بردند...’ (تتمۀ صوان الحکمه چ لاهور ص 50). خواندمیر در ترجمه احوال ابوعلی سینا آرد:... در این اثنا تاج الملک که از جمله ارکان دولت و پسر شمس الدوله بود شیخ را گرفته بمحبت علاءالدوله کاکویه که در اصفهان بحکومت اشتغال داشت متهم ساخته در یکی از قلاع آن حدود محبوس گردانید و ابوعلی کتاب منطق شفا را در آن حصار بپایان رسانید و در خلال آن احوال علاء الدوله از اصفهان لشکر بهمدان کشید و شمس الدوله و تاج الملک چون قوت مقاومت نداشتند پناه بهمان قلعه که محبس شیخ بود بردند و بعد از آنکه ابن کاکویه از همدان باز گشت شیخ را بمصحوب خود بهمدان آورد و ابوعلی در منزل علوی فرود آمده... (حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 446). مؤلف تاریخ الحکما در ترجمه احوال ابوعلی سینا آرد: ثم اتهمه تاج الملک بمکاتبته علاءالدوله فانکر علیه ذلک و حث ّ فی طلبه فدل علیه بعض ُ اعداء فاخذوه فأدوه الی قلعه یقال لها فردجان و انشاء هناک قصیده فیها: دُخولی بالیقین کما تَراه ُ و کل الشک فی امر الخروج و بقی فیها اربعه اشهر، ثم قصد علاء الدوله همذان واخذها وانهزم تاج الملک و مر الی تلک القلعه بعینها ثم رجع علاءالدوله عن همذان و عاد تاج ُ الملک و ابن شمس الدوله الی همدان و حملو امعهم الشیخ الی همذان و نزل فی دارالعلوی. (تاریخ الحکما ص 421). آقای ذبیح اﷲ صفا در جشن نامۀ ابن سینا آرد:... در سال 411 هجری قمری وزیر شمس الدوله ابوعلی سینا نبود چه درضمن وقایع این سال درالکامل ابن الاثیر می بینم که تاج الملک ابونصر بن بهرام القوهی وزیر شمس الدوله بود و همین کس است که بعد از این تاریخ و بعد از فوت شمس الدوله که در حدود سال 412 هجری قمری اتفاق افتاد وزیر جانشین شمس الدوله یعنی سماءالدوله بوده است... مطلبی که در این اشارت تاریخی دور از صحت بنظر نمی رسد وزارت شیخ است در حدودسال 409 هجری قمری لیکن نمی توانیم قبول کنیم که شیخ هنگام فوت شمس الدوله وزارت او را داشت زیرا وزارت وی در آن هنگام برعهدۀ تاج الملک بود... ابن الاثیر در حوادث سال 411 هجری قمری نوشته است که در این سال ف تنه ترکان در همدان و شورش آنان بر صاحب خود شمس الدوله بن فخرالدوله زیادت یافت و پیش از این هم این کار چند بار از آنان سرزده بود و او در برابر آنان بردباری می کرد و بلکه در کارایشان عاجز بود بهمین سبب طمع آنان فزونی یافت و بر شورشها و فتنه های خود افزودند. در همین بار تاج الملک وزیر شمس الدوله بیاری سپاهیان علاءالدوله کاکویه دسته ای از ترکان عاصی را قتل عام کرد و بقیه السیف آنان در فقر و تهیدستی همدان را ترک گفتند و بکرمان پناه بردند... لشکریان از مرگ او (شمس الدوله) بیمناک شدند و او را بقصد همدان باز گرداندند و او در راه بمرد. بعد از وی به پسرش بیعت کردندو وزارت شیخ را خواستار شدند لیکن شیخ بدینکار تن در نداد و بقول ابوعبید، نهانی با علاءالدوله مکاتبه آغاز کرد و خدمت وی و عزیمت باصفهان و انضمام باطرافیان او را خواستار شد و در خانه ابوغالب العطار پنهان گشت... دراین هنگام تاج الملک شیخ را بمکاتبت باعلاء الدوله متهم نمود و شاه را به جستجوی او برانگیخت، یکی از دشمنان مسکن او را نشان داد، او را باز داشتند و در قلعه ای موسوم بفردجان محبوس کردند. مدت حبس ابن سینا چهارماه کشید تاآنکه علاءالدوله قصد همدان کرد و آنرا بتصرف آورد و تاج الملک بگریخت و بهمین قلعۀ فردجان پناه برد. پس علاءالدوله از همدان بیرون رفت و تاج الملک و پسر شمس الدوله بهمدان باز گشتند... و زمانی بر این بگذشت و تاج الملک در اثناء این حال شیخ را بمواعید نیک دلگرم میداشت تا آنکه شیخ متوجه اصفهان شد تاریخ عزیمت بوعلی از همدان بقصد اصفهان در هیچیک از مآخذ تصریح نشده است لیکن از قرائن چنین مستفاد می گردد که در حدودسال 414 هجری قمری اتفاق افتاد زیرا در این سال علاءالدوله کاکویه بر همدان تاخت و آنرا محاصره و فتح کرد و تاج الملک را که بقلعۀ فردجان پناه برده بود در حصار گرفت و بعد امان داد و با خود در حالی که سماءالدوله نیز با او بود بهمدان برد (الکامل ابن الاثیر حوادث سال 414). (جشن نامۀ ابن سینا تألیف صفا صص 28 -31). رجوع به عیون الانباء ج 2 ص 6 شود
شرف الدوله و الدّین محمد بن حسن. از وزرای قرن هفتم، معاصر عوفی. وی در لباب الالباب در ترجمه احوال ابوالقاسم علی ابن الحسن بن ابی طیب الباخرزی آرد:... در تاریخ سنۀ ثمان و ستین و اربعمائه بود و اشعار تازی اوبسیار است در غایت سلاست و نهایت لطافت و در این وقت در خدمت صدر اجل کبیر تاج الملک شرف الدوله والدین عمده الوزرا محمد بن حسن رفعالله قدره بودم که دیوان شعر تازی او که موسوم است به الاحسن فی شعر علی بن الحسن مطالعه افتاد... (لباب الالباب چ اوقاف گیب ج 1 ص 69)
شرف الدوله و الدّین محمد بن حسن. از وزرای قرن هفتم، معاصر عوفی. وی در لباب الالباب در ترجمه احوال ابوالقاسم علی ابن الحسن بن ابی طیب الباخرزی آرد:... در تاریخ سنۀ ثمان و ستین و اربعمائه بود و اشعار تازی اوبسیار است در غایت سلاست و نهایت لطافت و در این وقت در خدمت صدر اجل کبیر تاج الملک شرف الدوله والدین عمده الوزرا محمد بن حسن رفعالله قدره بودم که دیوان شعر تازی او که موسوم است به الاحسن فی شعر علی بن الحسن مطالعه افتاد... (لباب الالباب چ اوقاف گیب ج 1 ص 69)
حسن بن شرف الملک ابوبکر الاشعری (از اولاد ابوموسی اشعری معروف، یکی از حکمین صفّین) ملقب به بهاء الملک. این تاج الدین برادر عین الملک فخرالدین حسین وزیر ناصرالدین قباجه بود و خود نیز وزارت ناصرالدین قباجه را عهده دار بود و پس از مرگ ناصرالدین قباجه بالتتمش پیوست و در اواخر سال 633 هجری قمری بدست غلامان رکن الدین فیروزشاه بن التتمش کشته شد. عوفی در لباب الالباب آرد:...مشیر همایون وزیر ملک الوزرا الغ قتلغ اعظم خواجۀ جهان الحسین ابن الصاحب الاجل الکبیر العادل شرف الملک رضی الدوله والدین بکر الاشعری... و ترازوی احسان را بصدر کبیر بهاء الملک تاج الدوله و الدین عمده الوزراء قدوه صدور العالم الحسین ابن الصاحب الکبیر العالم العادل شرف الملک رضی الدوله والدین ابی بکر یدیم الله جلاله و رحم اسلافه الکبار تمام گردانید و سرسرّ هر دو برادر خورشید فرّ فلک منصب عرش منقبت را با یکدیگرتساوی ارزانی داشت... (لباب الالباب چ لیدن به هزینۀ اوقاف گیب ج 1 صص 3- 6). علامۀ قزوینی در تعلیقات همین مجلد آرد:... عین الملک فخرالدین الحسین بن شرف الملک رضی الدین... وی ابتدا وزیر ناصرالدین قباجه (602- 625) بوده و در سنۀ 625 هجری قمری که ناصرالدین قباجه باشمس الدین التتمش (607- 633 هجری قمری) مصاف دادو مغلوب شد و خود را در آب سند غرق نمود خزاین و بقایای حشم او که از جملۀ ایشان عین الملک مذکور و برادرش بهاء الملک حسن و عوفی مصنف این کتاب و منهاج السراج صاحب طب (طبقات ناصری) بود بخدمت شمس الدین التتمش پیوستند... بهاء الملک تاج الدین برادر عین الملک مذکور و او نیز از وزراء ناصرالدین قباجه بوده و چنانکه گفتیم بعد از غرق ناصرالدین قباجه بالتتمش پیوست و تا زمان رکن الدین فیروز شاه بن التتمش در حیات بود و در اواخر سنۀ 633 یا اوایل 634 هجری قمری که امراء فیروز شاه بروی بشوریدند و او را مقید کردند غلامان ترک او جماعتی از کبار امراء تازیک را که از جمله بهاء الملک بود بکشتند (طبقات ناصری 183 و 261 و تاریخ فرشته 1:118). (لباب الالباب ج 1 ص 289، 290). علامۀقزوینی در حاشیۀ صفحۀ 289 لباب الالباب درباره نام تاج الدین آرد: در اینجا (لباب الالباب) و طب (طبقات ناصری 183) ’حسین’ دارد و در تاریخ فرشته 1:118 و ترجمه طبقات ناصری لراورثی 635 و 761 ’حسن’ و ظاهراًحسین سهو است چه دو برادر بیک اسم غیر معهود است
حسن بن شرف الملک ابوبکر الاشعری (از اولاد ابوموسی اشعری معروف، یکی از حکمین صفّین) ملقب به بهاء الملک. این تاج الدین برادر عین الملک فخرالدین حسین وزیر ناصرالدین قباجه بود و خود نیز وزارت ناصرالدین قباجه را عهده دار بود و پس از مرگ ناصرالدین قباجه بالتتمش پیوست و در اواخر سال 633 هجری قمری بدست غلامان رکن الدین فیروزشاه بن التتمش کشته شد. عوفی در لباب الالباب آرد:...مشیر همایون وزیر ملک الوزرا الغ قتلغ اعظم خواجۀ جهان الحسین ابن الصاحب الاجل الکبیر العادل شرف الملک رضی الدوله والدین بکر الاشعری... و ترازوی احسان را بصدر کبیر بهاء الملک تاج الدوله و الدین عمده الوزراء قدوه صدور العالم الحسین ابن الصاحب الکبیر العالم العادل شرف الملک رضی الدوله والدین ابی بکر یدیم الله جلاله و رحم اسلافه الکبار تمام گردانید و سرسرّ هر دو برادر خورشید فرّ فلک منصب عرش منقبت را با یکدیگرتساوی ارزانی داشت... (لباب الالباب چ لیدن به هزینۀ اوقاف گیب ج 1 صص 3- 6). علامۀ قزوینی در تعلیقات همین مجلد آرد:... عین الملک فخرالدین الحسین بن شرف الملک رضی الدین... وی ابتدا وزیر ناصرالدین قباجه (602- 625) بوده و در سنۀ 625 هجری قمری که ناصرالدین قباجه باشمس الدین التتمش (607- 633 هجری قمری) مصاف دادو مغلوب شد و خود را در آب سند غرق نمود خزاین و بقایای حشم او که از جملۀ ایشان عین الملک مذکور و برادرش بهاء الملک حسن و عوفی مصنف این کتاب و منهاج السراج صاحب طب (طبقات ناصری) بود بخدمت شمس الدین التتمش پیوستند... بهاء الملک تاج الدین برادر عین الملک مذکور و او نیز از وزراء ناصرالدین قباجه بوده و چنانکه گفتیم بعد از غرق ناصرالدین قباجه بالتتمش پیوست و تا زمان رکن الدین فیروز شاه بن التتمش در حیات بود و در اواخر سنۀ 633 یا اوایل 634 هجری قمری که امراء فیروز شاه بروی بشوریدند و او را مقید کردند غلامان ترک او جماعتی از کبار امراء تازیک را که از جمله بهاء الملک بود بکشتند (طبقات ناصری 183 و 261 و تاریخ فرشته 1:118). (لباب الالباب ج 1 ص 289، 290). علامۀقزوینی در حاشیۀ صفحۀ 289 لباب الالباب درباره نام تاج الدین آرد: در اینجا (لباب الالباب) و طب (طبقات ناصری 183) ’حسین’ دارد و در تاریخ فرشته 1:118 و ترجمه طبقات ناصری لراورثی 635 و 761 ’حسن’ و ظاهراًحسین سهو است چه دو برادر بیک اسم غیر معهود است
افسر پادشاهان، گیاهی است از تیقره آلابه که پایا است و بارتفاع یک متر میرسد و بطور خودرو در نقاط مرطوب وسایه دار کابه نواحی کوهستانی فرانسه و اروپای مرکزی میروید. ریشه اش ضخیم و متورم و آبدار و برگهایش منفردوبی کرک و برنگ سبز تیره و دارای بریدگیهای زیاد است. گلهایش نسبه درشت وزیبا و برنگهای آبی و ارغوانی و سفید دیده میشود. این گیاه بعنوان گل زینتی در باغها کشت می شود و دارای دونوع پر پر و معمولی میباشد. گلهایش در اواخر بهار ظاهر می گردد. از برگهای تازه و ریشه این گیاه در تداوی استفاده می کنند و آلکالوئید مشهوری که در گیاه مذکور موجود است بنام آکونی تین موسوم است اقونیطون گرگ کش اجل گیاه اجل گیا ماه پروین قاتل النمر خانقیه اقونطین اقنیطون بیش موش بیشا یوحا. توضیح ماه پروین بگیاه زرنباد نیز اطلاق شده است. یا تاج الملوک بنفش روسی. گونه ای تاج الملوک که دارای گلهای بنفش است و بنام تاج الملوک سیبریایی نیز نامیده میشود. یا تاج الملوک چینی. یکی از گونه های تاج الملوک تاج الملوک صینی. یا تاج الملوک دشتی. گونه ای تاج الملوک که تاج الملوک صحرایی نیزی نامیده میشود. یا تاج الملوک دو رنگ. گونه ای تاج الملو ک که دور گه (دونژاد است) و براثر تربیت و کشت در باغها حاصل شده است. یا تاج الملوک زرد روسی. گونه ای تاج الملوک که دارای گلهای زرد است اقونیطون سمی انتله سودا طواراه پیغمبر چیچکی طواره. یا تاج الملوک ژاپنی. یکی از گونه های تاج الملوک که در ژاپن فراوانست. یا تاج الملوک قرمز. گونه ای تاج الملوک که گلهایش قرمز است اقونیطون احمر تاج الملوک احمر. یا تاج الملوک هندی. یکی از گونه های تاج الملوک بیش بیش هندی سرنجیبیش هلهل بیک هندی اقونیطون هندی تاج الملوک سویسی اقونیطون سویسی
افسر پادشاهان، گیاهی است از تیقره آلابه که پایا است و بارتفاع یک متر میرسد و بطور خودرو در نقاط مرطوب وسایه دار کابه نواحی کوهستانی فرانسه و اروپای مرکزی میروید. ریشه اش ضخیم و متورم و آبدار و برگهایش منفردوبی کرک و برنگ سبز تیره و دارای بریدگیهای زیاد است. گلهایش نسبه درشت وزیبا و برنگهای آبی و ارغوانی و سفید دیده میشود. این گیاه بعنوان گل زینتی در باغها کشت می شود و دارای دونوع پر پر و معمولی میباشد. گلهایش در اواخر بهار ظاهر می گردد. از برگهای تازه و ریشه این گیاه در تداوی استفاده می کنند و آلکالوئید مشهوری که در گیاه مذکور موجود است بنام آکونی تین موسوم است اقونیطون گرگ کش اجل گیاه اجل گیا ماه پروین قاتل النمر خانقیه اقونطین اقنیطون بیش موش بیشا یوحا. توضیح ماه پروین بگیاه زرنباد نیز اطلاق شده است. یا تاج الملوک بنفش روسی. گونه ای تاج الملوک که دارای گلهای بنفش است و بنام تاج الملوک سیبریایی نیز نامیده میشود. یا تاج الملوک چینی. یکی از گونه های تاج الملوک تاج الملوک صینی. یا تاج الملوک دشتی. گونه ای تاج الملوک که تاج الملوک صحرایی نیزی نامیده میشود. یا تاج الملوک دو رنگ. گونه ای تاج الملو ک که دور گه (دونژاد است) و براثر تربیت و کشت در باغها حاصل شده است. یا تاج الملوک زرد روسی. گونه ای تاج الملوک که دارای گلهای زرد است اقونیطون سمی انتله سودا طواراه پیغمبر چیچکی طواره. یا تاج الملوک ژاپنی. یکی از گونه های تاج الملوک که در ژاپن فراوانست. یا تاج الملوک قرمز. گونه ای تاج الملوک که گلهایش قرمز است اقونیطون احمر تاج الملوک احمر. یا تاج الملوک هندی. یکی از گونه های تاج الملوک بیش بیش هندی سرنجیبیش هلهل بیک هندی اقونیطون هندی تاج الملوک سویسی اقونیطون سویسی
گیاهی است پایا از تیره آلاله ها و به ارتفاع یک متر که به طور خودرو در نقاط مرطوب و کوهستانی می روید. گل هایش نسبتاً درشت و زیبا و به رنگ های آبی و ارغوانی و سفید دیده می شود. از برگ های تازه و ریشه این گیاه در تداوی استفاده می
گیاهی است پایا از تیره آلاله ها و به ارتفاع یک متر که به طور خودرو در نقاط مرطوب و کوهستانی می روید. گل هایش نسبتاً درشت و زیبا و به رنگ های آبی و ارغوانی و سفید دیده می شود. از برگ های تازه و ریشه این گیاه در تداوی استفاده می